عضله پکتورالیس بزرگ (Pectoralis Major) شاهکار مهندسی آناتومیک در قفسه سینه انسان است. این عضله قدرتمند و چند عملکردی، نقشی حیاتی در حرکات اندام فوقانی و مکانیک تنفسی ایفا میکند. از منظر بیومکانیک، پکتورالیس بزرگ با ساختار منحصربهفرد خود، طیف وسیعی از حرکات را در مفصل شانه امکانپذیر میسازد. در این مقاله به بررسی جامع آناتومی، عملکرد، و اهمیت بالینی این عضله میپردازیم. همچنین، سیستم عصبرسانی، خونرسانی، آسیبهای شایع و روشهای تقویت عضله پکتورالیس بزرگ را مورد بحث قرار خواهیم داد.با مقاله ی دکتر حوصله همراه ما باشید.
فهرست محتوا
Toggleعضله پکتورالیس بزرگ چیست؟
عضله پکتورالیس بزرگ یکی از مهمترین و بزرگترین عضلات سطحی قفسه سینه است. این عضله قدرتمند و پهن، شکلی شبیه به بادبزن دارد و بخش عمدهای از دیواره قدامی قفسه سینه را تشکیل میدهد. عضله پکتورالیس بزرگ از دو بخش اصلی تشکیل شده است:
- بخش «کلاویکولار» که از استخوان ترقوه منشأ میگیرد
- بخش «استرنوکوستال» که از استخوان جناغ و غضروفهای دندهای نشأت میگیرد
این عضله نقش حیاتی در حرکات اندام فوقانی ایفا میکند و به عنوان یکی از اجزای اصلی «کمربند شانهای» شناخته میشود. عضله پکتورالیس بزرگ با اتصال به استخوان بازو (هومروس)، امکان حرکات متنوعی مانند نزدیک کردن بازو به تنه «ادداکشن»، چرخش داخلی بازو و کمک به حرکت «فلکشن» شانه را فراهم میآورد.
این عضله همچنین در عملکردهای تنفسی، به ویژه در تنفس عمیق و اجباری، نقش مهمی دارد. از نظر آناتومیکی، عضله پکتورالیس بزرگ با عضلات مجاور مانند «دلتوئید»، «سراتوس قدامی» و «پکتورالیس مینور» ارتباط نزدیکی دارد و در تعامل با این عضلات، حرکات پیچیده شانه و بازو را امکانپذیر میسازد.
محل قرارگیری عضله پکتورالیس بزرگ
عضله پکتورالیس بزرگ در ناحیه قدامی قفسه سینه قرار دارد و بخش عمدهای از دیواره جلویی «حفره آگزیلاری» را تشکیل میدهد. این عضله به شکل یک بادبزن پهن، از استخوان ترقوه تا ناحیه فوقانی شکم گسترش یافته است.
از نظر توپوگرافیک، عضله پکتورالیس بزرگ در سطح سطحی قفسه سینه قرار گرفته و در مردان مستقیما زیر پوست و بافت زیرجلدی واقع شده است. در زنان، این عضله زیر بافت پستان قرار دارد. عضله پکتورالیس بزرگ از سمت داخل به استخوان جناغ و از سمت خارج به استخوان بازو متصل است.
در قسمت فوقانی، این عضله با عضله «دلتوئید» مجاورت دارد و فضای مثلثی شکلی به نام «حفره اینفراکلاویکولار» یا «حفره موهرنهایم» را ایجاد میکند که از نظر جراحی اهمیت دارد. در عمق، عضله پکتورالیس بزرگ، عضله «پکتورالیس مینور» و بخشی از عضله «سراتوس قدامی» را میپوشاند.
بررسی سر ثابت پکتورالیس بزرگ
عضله پکتورالیس بزرگ دارای دو سر است: سر ثابت (منشأ) و سر متحرک (محل اتصال). سر ثابت این عضله از سه بخش اصلی تشکیل شده است. بخش «کلاویکولار» از سطح قدامی نیمه داخلی استخوان ترقوه منشأ میگیرد.
بخش «استرنوکوستال» که بزرگترین قسمت است، از سطح قدامی استخوان جناغ، غضروفهای دندهای اول تا ششم و انتهای استرنال دنده ششم نشأت میگیرد. بخش «آبدومینال» که کوچکترین قسمت است، از غلاف قدامی عضله راست شکمی منشأ میگیرد. این ساختار منشأ گسترده، به عضله پکتورالیس بزرگ امکان میدهد نیروی قابل توجهی تولید کند.
بررسی سر متحرک پکتورالیس بزرگ
سر متحرک عضله پکتورالیس بزرگ به صورت یک تاندون پهن به «شیار بین توبرکولار» استخوان بازو متصل میشود. این تاندون به شکل خاصی پیچ میخورد، به طوری که الیاف بخش کلاویکولار در قسمت قدامی و فوقانی تاندون قرار میگیرند، در حالی که الیاف بخش استرنوکوستال و آبدومینال در قسمت خلفی و تحتانی تاندون واقع میشوند.
این آرایش پیچیده تاندونی، «کرست توبرکول بزرگ» هومروس را احاطه میکند و به عضله اجازه میدهد در زوایای مختلف حرکتی، نیروی مؤثری اعمال کند. ساختار خاص سر ثابت و متحرک به عضله پکتورالیس بزرگ امکان میدهد طیف وسیعی از حرکات را در مفصل شانه انجام دهد، از جمله «ادداکشن»، «چرخش داخلی» و «فلکشن» بازو.
سیستم عصبرسانی پکتورالیس بزرگ
سیستم عصبرسانی عضله پکتورالیس بزرگ از طریق دو عصب اصلی صورت میگیرد: «عصب پکتورال جانبی» و «عصب پکتورال میانی». این اعصاب از شبکه عصبی «براکیال پلکسوس» منشأ میگیرند که از ریشههای عصبی «C5» تا «T1» تشکیل شده است.
عصب پکتورال جانبی، که عمدتاً از سطوح عصبی «C5» و «C6» نشأت میگیرد، مسئول عصبدهی به بخش کلاویکولار عضله پکتورالیس بزرگ است. این عصب از «طناب جانبی» شبکه براکیال جدا شده و به سمت قدام و داخل حرکت میکند تا به سطح عمقی بخش فوقانی عضله برسد.
عصب پکتورال میانی، که عمدتا از سطوح عصبی «C8» و «T1» منشأ میگیرد، مسئول عصبدهی به بخش استرنوکوستال عضله پکتورالیس بزرگ است. این عصب از «طناب میانی» شبکه براکیال جدا میشود و پس از عبور از پشت شریان آگزیلاری، از میان عضله پکتورالیس مینور عبور کرده و به سطح عمقی بخش تحتانی عضله پکتورالیس بزرگ میرسد.
این دو عصب با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و یک «حلقه عصبی» را تشکیل میدهند که به آن «حلقه پکتورال» گفته میشود. این حلقه عصبی اطمینان میدهد که در صورت آسیب به یکی از اعصاب، عصبرسانی به بخشهای مختلف عضله همچنان تا حدی حفظ شود.
سیستم خونرسانی پکتورالیس بزرگ
سیستم خونرسانی عضله پکتورالیس بزرگ از شبکهای پیچیده و غنی از عروق خونی تشکیل شده است. منبع اصلی خونرسانی این عضله، شاخههای «شریان توراکواکرومیال» است که از دومین بخش «شریان آگزیلاری» منشعب میشود. این شریان به چهار شاخه اصلی تقسیم میشود که شاخه «پکتورال» آن، مسئول اصلی تأمین خون عضله پکتورالیس بزرگ است.
شاخه پکتورال شریان توراکواکرومیال، پس از جدا شدن، به سمت پایین و داخل حرکت کرده و در سطح عمقی عضله پکتورالیس بزرگ گسترش مییابد. این شریان با ایجاد شبکهای از عروق کوچکتر، خونرسانی به تمام بخشهای عضله را تأمین میکند.
علاوه بر این، شاخههای «شریان توراسیک جانبی» که از سومین بخش شریان آگزیلاری منشأ میگیرد، در خونرسانی به بخشهای جانبی و تحتانی عضله پکتورالیس بزرگ نقش دارند. همچنین، شاخههای نفوذی «شریان توراسیک داخلی» (که قبلاً به نام شریان پستانی داخلی شناخته میشد) نیز در تأمین خون بخشهای داخلی عضله مشارکت میکنند.
سیستم وریدی عضله پکتورالیس بزرگ به طور کلی از الگوی شریانی پیروی میکند. خون وریدی عمدتاً از طریق «ورید پکتورال» که همراه با شریان توراکواکرومیال حرکت میکند، به «ورید سابکلاوین» تخلیه میشود.
این شبکه عروقی غنی، عضله پکتورالیس بزرگ را به یک گزینه مناسب برای استفاده در «فلپهای عضلانی» در جراحیهای ترمیمی تبدیل کرده است. به عنوان مثال، در «فلپ میوکوتانئوس پکتورالیس بزرگ» (PMMC)، که در بازسازی نقصهای بافت نرم سر و گردن استفاده میشود، این خونرسانی قوی، احتمال نکروز فلپ را کاهش میدهد.
عملکرد عضله پکتورالیس بزرگ از نظر آناتومی
عملکرد عضله پکتورالیس بزرگ از نظر آناتومی بسیار متنوع و پیچیده است. این عضله به دلیل ساختار منحصر به فرد و محل قرارگیری استراتژیک خود، نقشهای متعددی در حرکات اندام فوقانی و تنه ایفا میکند. اصلیترین عملکرد عضله پکتورالیس بزرگ، «ادداکشن» بازو است.
این عضله با انقباض خود، بازو را به سمت خط میانی بدن حرکت میدهد. این حرکت در فعالیتهایی مانند شنا کردن و پرتاب توپ بسیار مهم است. عملکرد دیگر این عضله، «چرخش داخلی» بازو است. عضله پکتورالیس بزرگ با کشیدن استخوان بازو به سمت داخل، باعث چرخش داخلی مفصل شانه میشود.
این حرکت در فعالیتهایی مانند پرتاب دیسک یا ضربه زدن با چوب بیسبال نقش کلیدی دارد. بخش کلاویکولار عضله پکتورالیس بزرگ در «فلکشن» بازو نیز نقش دارد. این بخش میتواند بازو را تا حدود 90 درجه به سمت جلو بالا بیاورد. در مقابل، بخش استرنوکوستال در «اکستنشن» بازو از حالت فلکشن شده نقش دارد.
علاوه بر این، عضله پکتورالیس بزرگ در «پروتراکشن» کتف نیز مشارکت میکند. این حرکت باعث جلو آمدن شانهها میشود و در فعالیتهایی مانند هل دادن اجسام سنگین اهمیت دارد. در تنفس عمیق و اجباری، عضله پکتورالیس بزرگ به عنوان یک عضله کمکی تنفسی عمل میکند.
با ثابت کردن اتصال بازویی خود، این عضله میتواند به بالا کشیدن قفسه سینه کمک کند و ظرفیت تنفسی را افزایش دهد. همچنین، عضله پکتورالیس بزرگ در حفظ ثبات «مفصل گلنوهومرال» نقش دارد. این عضله با ایجاد فشار به سمت پایین بر سر استخوان بازو، از جابجایی آن به سمت بالا جلوگیری میکند.
عملکرد عضله پکتورالیس بزرگ از نظر بیومکانیک
از نظر بیومکانیک، عضله پکتورالیس بزرگ یک ساختار پیچیده و چند عملکردی است که نقش مهمی در حرکات و ثبات مفصل شانه ایفا میکند. این عضله با توجه به ساختار فیبری منحصر به فردش، قادر است نیروهای متفاوتی را در جهات مختلف اعمال کند.
در مطالعات «الکترومیوگرافی»، مشخص شده که فعالیت عضله پکتورالیس بزرگ در طول دامنه حرکتی شانه متغیر است. در حرکت «ادداکشن» بازو، این عضله بیشترین فعالیت را در زاویه 20 تا 60 درجه نشان میدهد. این الگوی فعالیت، عضله را به یک «ادداکتور» قدرتمند در دامنه میانی حرکت تبدیل میکند.
از نظر «کینماتیک»، عضله پکتورالیس بزرگ در حرکات «مولتیپلنار» شانه نقش دارد. این عضله با تغییر الگوی فعالیت فیبرهای خود، میتواند در صفحات «ساجیتال»، «فرونتال» و «ترنسورس» نیرو تولید کند. این ویژگی به عضله اجازه میدهد در حرکات پیچیده مانند پرتاب توپ یا شنا کردن، نقش کلیدی ایفا کند.
از دیدگاه «کینتیک»، عضله پکتورالیس بزرگ قادر به تولید گشتاور قابل توجهی در مفصل شانه است. مطالعات «داینامومتری» نشان دادهاند که این عضله میتواند گشتاوری معادل 40 تا 50 نیوتن متر در حرکت ادداکشن تولید کند.
یکی از جنبههای مهم بیومکانیکی عضله پکتورالیس بزرگ، نقش آن در «ثبات دینامیک» مفصل گلنوهومرال است. این عضله با ایجاد «کمپرشن» در مفصل، از جابجایی نامطلوب سر استخوان بازو جلوگیری میکند. این عملکرد به ویژه در حرکات بالای سر اهمیت دارد.
مطالعات «تنسومتری» نشان دادهاند که تنش در عضله پکتورالیس بزرگ در طول حرکات مختلف شانه متغیر است. این تغییرات تنش به عضله اجازه میدهد تا در زوایای مختلف حرکتی، نیروی بهینه را تولید کند.
آسیبهای عضله پکتورالیس بزرگ
آسیبهای عضله پکتورالیس بزرگ، اگرچه نسبتاً نادر هستند، اما میتوانند عملکرد اندام فوقانی را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. این آسیبها عمدتاً در ورزشکاران و افراد با فعالیتهای فیزیکی سنگین مشاهده میشوند. بر اساس طبقهبندی «تیتجن»، آسیبهای عضله پکتورالیس بزرگ به چهار گروه اصلی تقسیم میشوند:
اسپرین یا کوفتگی
این نوع آسیب شامل کشیدگی جزئی فیبرهای عضلانی بدون پارگی قابل توجه است. معمولاً در اثر ضربه مستقیم یا کشش ناگهانی عضله رخ میدهد.
پارگی جزئی
در این حالت، بخشی از فیبرهای عضلانی دچار گسستگی میشوند، اما تمامیت کلی عضله حفظ میشود. این آسیب اغلب در ناحیه «اتصال میوتاندینوس» رخ میدهد.
پارگی کامل
پارگی کامل عضله پکتورالیس بزرگ میتواند در چهار ناحیه رخ دهد:
- محل اتصال به استرنوم و دندهها
- بدنه عضله
- محل اتصال میوتاندینوس
- محل اتصال تاندون به استخوان بازو
آسیب استخوانی همراه
در موارد نادر، آسیب عضله پکتورالیس بزرگ میتواند با «آواژن» استخوانی در محل اتصال به «هومروس» همراه باشد.
دلایل بروز آسیبهای پکتورالیس بزرگ
دلایل بروز آسیبها در عضله پکتورالیس بزرگ متنوع هستند و اغلب به عوامل مکانیکی، فیزیولوژیکی و بیومکانیکی مرتبط میشوند. شناخت این دلایل برای پیشگیری و مدیریت بهتر آسیبها ضروری است. در ادامه، به بررسی مهمترین دلایل میپردازیم:
فشار مکانیکی بیش از حد
اعمال نیروی ناگهانی و شدید به عضله پکتورالیس بزرگ، به ویژه در حالت «اکسنتریک» (انقباض همراه با طویل شدن عضله)، میتواند منجر به پارگی شود. این حالت اغلب در حرکاتی مانند «پرس سینه» با وزنه سنگین رخ میدهد.
عدم تعادل عضلانی
ضعف نسبی عضله پکتورالیس بزرگ در مقایسه با عضلات آنتاگونیست مانند «روتاتور کاف» میتواند منجر به افزایش خطر آسیب شود. این عدم تعادل اغلب در ورزشکارانی که تمرینات نامتعادل انجام میدهند، مشاهده میشود.
کاهش انعطافپذیری
سفتی و کاهش «الاستیسیته» عضله پکتورالیس بزرگ میتواند منجر به افزایش استرس مکانیکی در هنگام فعالیتهای ورزشی شود. این وضعیت اغلب در افرادی که تمرینات کششی کافی انجام نمیدهند، دیده میشود.
خستگی عضلانی
خستگی مزمن عضله پکتورالیس بزرگ میتواند منجر به کاهش توانایی آن در جذب نیروهای وارده شود. این امر به ویژه در ورزشکارانی که تمرینات طولانی مدت و شدید انجام میدهند، مشاهده میشود.
تروما و ضربات مستقیم
ضربات شدید به ناحیه قفسه سینه، مانند آنچه در ورزشهای رزمی یا تصادفات رخ میدهد، میتواند منجر به آسیب حاد عضله پکتورالیس بزرگ شود.
استفاده از مواد آنابولیک
استفاده از استروئیدهای آنابولیک میتواند منجر به افزایش سریع قدرت عضلانی بدون افزایش متناسب در قدرت تاندونها شود. این امر خطر پارگی در محل اتصال «میوتاندینوس» را افزایش میدهد.
تکنیک نادرست
اجرای نادرست حرکات ورزشی، به ویژه در تمرینات قدرتی، میتواند فشار نامتعاد لی بر عضله پکتورالیس بزرگ وارد کند. این امر به خصوص در حرکاتی مانند «پرس سینه» یا «فلای سینه» که مستقیماً این عضله را درگیر میکنند، اهمیت دارد.
تغییرات دژنراتیو
با افزایش سن، تغییرات دژنراتیو در ساختار عضله و تاندون پکتورالیس بزرگ رخ میدهد. این تغییرات میتوانند منجر به کاهش استحکام بافت و افزایش حساسیت به آسیب شوند.
اختلالات متابولیک
برخی بیماریهای متابولیک مانند دیابت میتوانند بر ساختار و عملکرد عضله پکتورالیس بزرگ تأثیر بگذارند و آن را مستعد آسیب کنند. این اثرات اغلب به دلیل تغییرات در «میکروواسکولاریزاسیون» و متابولیسم عضلانی است.
بهترین حرکات برای تقویت عضله پکتورالیس بزرگ
تقویت عضله پکتورالیس بزرگ برای بهبود عملکرد و پیشگیری از آسیبهای احتمالی ضروری است. در ادامه، چهار حرکت مؤثر برای تقویت این عضله معرفی میشوند که با توجه به اصول بیومکانیک و فیزیولوژی عضلانی انتخاب شدهاند:
پرس سینه «Bench Press»
این حرکت کلاسیک، تمام بخشهای عضله پکتورالیس بزرگ را درگیر میکند. انجام آن با دامنه حرکتی کامل، فعالیت «الکترومیوگرافی» بالایی را در این عضله نشان میدهد.
فلای سینه «Chest Fly»
این حرکت با ایجاد «کشش» در فاز «اکسنتریک»، به تقویت فیبرهای عرضی عضله پکتورالیس بزرگ کمک میکند و «هایپرتروفی» را تحریک مینماید.
شنای سوئدی «Push-Up»
این تمرین «چند مفصلی» علاوه بر تقویت عضله پکتورالیس بزرگ، به بهبود «ثبات اسکاپولوتوراسیک» نیز کمک میکند.
کراس اوور کابلی «Cable Crossover»
این حرکت با ایجاد تنش ثابت در طول دامنه حرکتی، به تقویت عضله در زوایای مختلف کمک میکند و «انقباض ایزومتریک» را در انتهای حرکت تقویت مینماید.