| محل قرارگیری | عضله اینتراسپاینالیس به صورت جفتی بین زوائد خاری مهرهها قرار دارند؛ در تمام طول ستون فقرات دیده میشوند، اما در نواحی گردنی (Cervical) و کمری (Lumbar) برجستهتر هستند. |
| سر ثابت | از زائده خاری یک مهره آغاز میشود؛ کوتاه و مستقیم، بستری محکم برای فیبرهای عضله فراهم میکند و کنترل ریزحرکات بین مهرهها و ثبات بینمهرهای را ممکن میسازد. |
| سر متحرک | بر روی زائده خاری مهره بالایی مجاور متصل میشود؛ نیرو را دقیق بین مهرهها منتقل کرده و حرکتهای جزئی ستون فقرات را کنترل میکند، بدون ایجاد دامنه حرکت ماکروسکوپی. |
| عملکرد | حفظ ثبات بینمهرهای، اکستنشن محدود، اصلاح موقعیت مهرهها، مشارکت در حس عمقی و تنظیم دقیق حرکات ستون فقرات؛ نقش اصلی در کنترل پاسچر و جلوگیری از لغزش مهرهها. |
| عصبرسانی | توسط شاخههای خلفی اعصاب نخاعی (Posterior rami of spinal nerves) عصبدهی میشوند؛ امکان کنترل دقیق حرکات بین مهرهای و ارسال بازخورد حس عمقی به CNS فراهم میشود. |
| خونرسانی | از شاخههای خلفی شریانهای نخاعی (Posterior Spinal Arteries)، شریانهای بیندندهای خلفی (Posterior Intercostal Arteries) و در ناحیه کمری، شریانهای کمری (Lumbar Arteries) تأمین میشود؛ جریان خون پایدار و کافی برای عملکرد تونیک و مداوم عضله فراهم میکند. |
فهرست محتوا
Toggleمقدمه
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که کدام عضلات، سکون ستون فقرات را حفظ میکنند؟ نه آن عضلات پرزور سطحی که در حرکتدادن مهرهها فعالند، بلکه آنهایی که در هر ثانیه از زندگی، بدون آنکه حتی حسشان کنیم، مشغول تنظیم دقیق میکروحرکات بین مهرهها هستند. عضلات اینتراسپاینالیس دقیقاً همین مأموریت را دارند، آنها عضلاتی کوچک و گمناماند، اما بیصدا نگهبان ثبات بینمهرهای (Intersegmental Stability) هستند.
این عضلات که بین زوائد خاری مهرهها کشیده شدهاند، بهگونهای طراحی شدهاند که کوچکترین انحرافات در راستای ستون فقرات را شناسایی کرده و به کمک سیستم عصبی مرکزی، اصلاح نمایند. هرچند در نگاه اول عضلاتی ناپیدا و بیاهمیت بهنظر میرسند، اما در دنیای تمرینات اصلاحی و کنترل عصبی عضلانی، نقش آنها حیاتی است.
امروزه میدانیم که ضعف یا غیرفعال شدن این عضلات، میتواند با اختلال در پاسچر، دردهای مزمن گردن و کمر، و کاهش هماهنگی نوروموسکولار همراه باشد. بنابراین، درک عملکرد این عضلات نهتنها برای درمانگران، بلکه برای هر مربی حرفهای که با مشکلات ستون فقرات مواجه است، یک ضرورت است. امید است که با خواندن این مقاله، بتوانید به پاسخهای خوبی برای پرسشهای خود برسید.با مقاله ی دکتر حوصله همراه ما باشید.
عضله اینتراسپاینالیس چیست؟
عضلات اینتراسپاینالیس عضلاتی کوچک و گمنام هستند که بین زوائد خاری مهرهها کشیده شدهاند و بهگونهای طراحی شدهاند که کوچکترین انحرافات در راستای ستون فقرات را شناسایی کرده و به کمک سیستم عصبی مرکزی، آنها را اصلاح کنند. این عضلات، سکون ستون فقرات را حفظ میکنند و بهعنوان نگهبان ثبات بینمهرهای (Intersegmental Stability) عمل میکنند.
هرچند در نگاه اول عضلاتی ناپیدا و بیاهمیت بهنظر میرسند، اما در دنیای تمرینات اصلاحی و کنترل عصبی-عضلانی، نقش حیاتی دارند. ضعف یا غیرفعال شدن این عضلات میتواند با اختلال در پاسچر، دردهای مزمن گردن و کمر و کاهش هماهنگی نوروموسکولار همراه باشد. بنابراین، درک عملکرد این عضلات نهتنها برای درمانگران، بلکه برای هر مربی حرفهای که با مشکلات ستون فقرات مواجه است، یک ضرورت است.
محل قرارگیری عضله اینتراسپاینالیس
عضلات اینتراسپاینالیس بهصورت جفتی بین زوائد خاری (Spinous Processes) مهرهها قرار دارند. این عضلات تقریباً در تمام طول ستون فقرات دیده میشوند، اما در نواحی گردنی (Cervical) و کمری (Lumbar) برجستهتر و بیشتر توسعهیافتهاند. این موقعیت باعث میشود که عضله بتواند کوچکترین انحرافات بین مهرهها را حس کرده و ثبات بینمهرهای را حفظ کند.

مشاوره و ارزیابی رایگان
برای اینکه بتونیم بهتر باهم در ارتباط باشیم شماره تماست رو وارد کن.
بررسی سر ثابت عضله اینتراسپاینالیس
سر ثابت عضله اینتراسپاینالیس (Interspinales) از زائده خاری یک مهره آغاز میشود. این مبدا کوتاه و مستقیم، بستری محکم برای فیبرهای عضله فراهم میکند تا عملکرد دقیق بینمهرهای و ثبات جزئی ستون فقرات را ممکن سازد. از نظر بیومکانیکی، این سر ثابت نقطه اتکایی است که به عضله اجازه میدهد حتی با انقباض کم، ریزحرکات (Micro-adjustments) بین دو مهره مجاور را کنترل کرده و موقعیت دقیق مهرهها را نسبت به یکدیگر حفظ کند.
این اتصال کوتاه و مستقیم موجب میشود عضله بیشترین اثر خود را در ثبات بینمهرهای و بازخورد حس عمقی (Proprioceptive Feedback) ایفا نماید و در حرکتهای بزرگ ستون فقرات دخالتی چشمگیر نداشته باشد، بلکه به عنوان یک تنظیمکننده دقیق پاسچر و حرکات جزئی عمل کند.
بررسی سر متحرک عضله اینتراسپاینالیس
سر متحرک عضله اینتراسپاینالیس (Interspinales) بر روی زائده خاری مهره بالایی مجاور متصل میشود. این اتصال کوتاه و مستقیم باعث میشود که هنگام انقباض، نیرو به طور دقیق بین دو مهره منتقل شود و حرکتهای جزئی ستون فقرات کنترل شوند.
از نظر عملکردی، سر متحرک اجازه میدهد عضله در ثبات بینمهرهای (Intersegmental Stability) و تنظیم ریزحرکات بین مهرهای نقش ایفا کند، بدون اینکه دامنه حرکت ماکروسکوپی قابل توجهی ایجاد نماید. همچنین این اتصال به عضله امکان میدهد تا بازخورد حس عمقی (Proprioceptive Feedback) به سیستم عصبی مرکزی ارسال کرده و اصلاحات فوری در موقعیت مهرهها ایجاد کند، که برای حفظ پاسچر صحیح و جلوگیری از جابجاییهای کوچک و آسیبهای ستون فقرات ضروری است.
سیستم عصب رسانی عضله اینتراسپاینالیس
سیستم عصبرسانی عضله اینتراسپاینالیس در متن ارائه شده بهوضوح توضیح داده شده است. این عضلات توسط شاخههای خلفی اعصاب نخاعی (Posterior rami of spinal nerves) عصبدهی میشوند که یک مسیر مستقیم برای انتقال پیامهای حرکتی و حسی فراهم میآورد. بهواسطه این عصبرسانی، عضله قادر است کنترل بسیار دقیق و ظریف حرکات بین مهرهای را انجام دهد و همزمان اطلاعات حس عمقی (Proprioceptive Feedback) را به سیستم عصبی مرکزی (CNS) ارسال کند. این عملکرد حیاتی باعث میشود CNS بتواند جابجاییهای جزئی مهرهها و تغییرات ناخواسته پاسچر را شناسایی و اصلاح کند.
از نظر عملکردی، عصبرسانی خلفی باعث میشود عضله اینتراسپاینالیس بتواند بهصورت تونیک و مداوم در حفظ ثبات بینمهرهای و کنترل ریزحرکات ستون فقرات مشارکت کند. همچنین، این ارتباط مستقیم با نخاع و شاخههای پشتی اعصاب نخاعی، عضله را به یک سنسور عصبی-عضلانی دقیق تبدیل میکند که نهتنها در حرکات اکستنشن و اصلاح پاسچر دخالت دارد، بلکه در حفظ ثبات دینامیک مهرهها و پیشگیری از جابجاییهای مضر بین مهرهای نقش حیاتی ایفا میکند.
سیستم خونرسانی عضله اینتراسپاینالیس
سیستم خونرسانی عضله اینتراسپاینالیس به گونهای طراحی شده که نیازهای متابولیکی این عضلات کوچک ولی استقامتی و تثبیتی را بهطور مداوم تأمین کند. بر اساس متن، خونرسانی اصلی این عضلات از شاخههای خلفی شریانهای نخاعی (Posterior Spinal Arteries) تأمین میشود. این شریانها از طریق شبکه مویرگی غنی، جریان خون پایدار و کافی را به طول فیبرهای عضلانی فراهم میکنند، که برای عملکرد تونیک و مداوم عضله ضروری است.
علاوه بر شریانهای نخاعی خلفی، شاخههایی از شریانهای بیندندهای خلفی (Posterior Intercostal Arteries) و در ناحیه کمری، شاخههایی از شریانهای کمری (Lumbar Arteries) نیز به تأمین خون کمک میکنند. این شبکه خونی غنی، عضله اینتراسپاینالیس را قادر میسازد تا حتی در فعالیتهای طولانیمدت یا هنگام حفظ پاسچر ثابت و اصلاحات جزئی بینمهرهای بدون خستگی عمل کند.
ویژگی مهم این خونرسانی، تأمین مداوم اکسیژن و مواد مغذی برای تارهای عضلانی کندانقباض نوع I عضله است که غالب فیبرهای اینتراسپاینالیس را تشکیل میدهند. این امر باعث میشود عضله بتواند کنترل استاتیک و حس عمقی بین مهرهای را در تمام طول روز حفظ کند و از آسیبهای مکانیکی به مهرهها، دیسکها و لیگامانها جلوگیری نماید.
عملکرد عضله اینتراسپاینالیس از نظر آناتومی
عملکرد عضله اینتراسپاینالیس (Interspinales) از نظر آناتومی عمدتاً در ثبات بینمهرهای و اکستنشن محدود ستون فقرات متمرکز است. این عضلات کوتاه و کوچک بین زوائد خاری مهرههای مجاور قرار دارند و به همین دلیل نمیتوانند گشتاور زیادی برای حرکت کل ستون فقرات تولید کنند؛ بلکه نقش اصلیشان کنترل دقیق موقعیت و حرکت مهرهها در سطح میکروسکوپی است.
زمانی که عضلات اینتراسپاینالیس به صورت دوطرفه منقبض میشوند، موجب اکستنشن جزئی ستون فقرات در نواحی گردنی و کمری میشوند. این اکستنشن محدود، بیشتر برای اصلاح پوزیشن مهرهای و حفظ تراز بین مهرهها کاربرد دارد و نه برای حرکات ماکروسکوپی ستون فقرات.
در حالت انقباض یکطرفه، عملکرد این عضلات معمولاً شامل چرخش جزئی یا خم شدن جانبی خفیف مهرهها میشود، به ویژه در ناحیه گردنی. این حرکات ریز و دقیق، به سیستم عصبی مرکزی امکان میدهد تا بازخورد حس عمقی (Proprioception) را دریافت کرده و حرکات بزرگتر ستون فقرات را به صورت کنترلشده تنظیم کند.
به طور خلاصه، عملکرد آناتومیکی اینتراسپاینالیس شامل ثبات بینمهرهای، اکستنشن محدود، اصلاح موقعیت مهرهها و مشارکت در حس عمقی ستون فقرات است و آن را به عضلهای حیاتی برای حفظ پاسچر و هماهنگی حرکات کوچک بین مهرهای تبدیل میکند.
عملکرد عضله اینتراسپاینالیس از نظر بیومکانیک
عملکرد عضله اینتراسپاینالیس (Interspinales) از دیدگاه بیومکانیک، بر کنترل دقیق موقعیت بینمهرهای و تثبیت فعال ستون فقرات تمرکز دارد تا حرکات ناخواسته و آسیبزا کاهش یابد. این عضلات کوتاه و کوچک بین زوائد خاری مهرههای مجاور قرار دارند و تقریباً نزدیکترین عضله به محور حرکتی بینمهرهای (Instantaneous Axis of Rotation) هستند. این موقعیت خاص باعث میشود که حتی اگر گشتاور تولیدی آنها ناچیز باشد، قدرت تثبیتکننده بسیار بالایی داشته باشند و ریزحرکات بین مهرهای را به طور دقیق کنترل کنند.
هنگام انقباض دوطرفه، اینتراسپاینالیس باعث افزایش زاویه اکستنشن بین دو مهره مجاور میشود، هرچند این تغییر بسیار محدود و جزئی است (حدود ۱–۲ درجه) اما جمع این تغییرات کوچک در طول چندین مهره، به حرکت کلی و صاف ستون فقرات کمک میکند. همچنین، این عضلات با ایجاد ثبات فعال بین مهرهها (Active Segmental Stabilization) از لغزش، نیروهای برشی و آسیب به دیسک و لیگامانها جلوگیری میکنند.
علاوه بر این، در مواجهه با نیروهای ناپایدار خارجی مانند تمرین روی توپ سوئیسی یا سطوح تعادلی، اینتراسپاینالیس با ارسال اطلاعات دقیق از وضعیت مهرهها به سیستم عصبی مرکزی، به تنظیم فعالیت عضلات بزرگتر و جلوگیری از حرکات غیرکنترلی کمک میکند. به عبارت دیگر، این عضله نقش سنسور حرکتی و تثبیتکننده دقیق بین مهرهای را همزمان ایفا میکند و از طریق حلقههای فیدبک نورومکانیکی عملکرد ستون فقرات را در برابر تنشها و جابجاییهای ناخواسته بهینه میسازد.

کنزیولوژی عضله اینتراسپاینالیس
کنزیولوژی عضله اینتراسپاینالیس (Interspinales) شامل نحوه عملکرد حرکتی، کنترل پوسچر، تعامل با سایر عضلات و بازخورد حس عمقی است و نقش اصلی آن ثبات بینمهرهای و تنظیم دقیق حرکات ستون فقرات میباشد.
این عضلات کوچک و کوتاه، بین زوائد خاری دو مهره مجاور قرار گرفتهاند و بهطور عمده در نواحی گردنی (Cervical) و کمری (Lumbar) توسعه یافتهاند. از آنجا که تقریباً نزدیکترین عضله به محور حرکتی بینمهرهای (Instantaneous Axis of Rotation) هستند، توانایی کنترل ریزحرکات بین مهرهای (Micro-adjustments) را دارند، حتی اگر گشتاور تولیدی آنها بسیار کم باشد.
در انقباض دوطرفه (Bilateral Contraction)، عضلات اینتراسپاینالیس باعث اکستنشن جزئی ستون فقرات میشوند و نقش اصلی آنها بیشتر در اصلاح موقعیت مهرهها و ثبات بینمهرهای است تا تولید حرکت گسترده. در انقباض یکطرفه (Unilateral Contraction)، عملکرد جانبی چشمگیر ندارند اما ممکن است در ناحیه گردن به چرخش جزئی یا خم شدن جانبی ظریف (Micro-rotation / Micro-lateral flexion) کمک کنند.
این عضلات دارای تراکم بالای دوکهای عضلانی (Muscle Spindles) و گیرندههای کششی (Golgi Tendon Organs) هستند، بنابراین بهعنوان سنسورهای دقیق وضعیت مهرهها عمل میکنند و اطلاعات لحظهای را به سیستم عصبی مرکزی ارسال میکنند تا حرکات مهرهها را اصلاح کند و عضلات بزرگتر مانند Multifidus، Rotatores و Semispinalis را هماهنگ سازد.
در وضعیتهای پوسچرال طولانی یا تمرینات اصلاحی، این عضلات نقش حیاتی در حفظ تعادل سر و تنه، جلوگیری از فروریزش مهرهها، و کنترل ریزحرکات ستون فقرات ایفا میکنند. ضعف یا مهار اینتراسپاینالیس باعث اختلال در حس عمقی، کاهش ثبات بینمهرهای، فعالسازی جبرانی عضلات سطحی و کاهش کیفیت حرکات اصلاحی میشود.
آسیبهای عضله اینتراسپاینالیس
آسیبها و اختلالهای عضله اینتراسپاینالیس (Interspinales) معمولاً به دلیل ضعف، مهار عصبی یا عدم فعالیت کافی این عضلات ایجاد میشوند و تأثیرات مهمی بر ستون فقرات و عملکرد بینمهرهای دارند. این آسیبها عمدتاً در چند حوزه مشاهده میشوند. اولین اثر، اختلال در کنترل حس عمقی بینمهرهای است. اینتراسپاینالیس منبع اصلی بازخورد وضعیت مهرهها به سیستم عصبی مرکزی (CNS) محسوب میشود و ضعف آن باعث کاهش دقت CNS در تشخیص موقعیت مهرهها و تأخیر در پاسخهای پاسچرال میشود.
این مسئله در ناحیه گردن ورزشکاران با سر به جلو (FHP) یا در کمر افراد نشستهکار بسیار شایع است و میتواند به اختلالات پاسچر و حرکات ناکارآمد منجر شود. دومین اثر، کاهش ثبات بینمهرهای است. وقتی اینتراسپاینالیس به درستی عمل نکند، مهرهها در سطوح کوچک دچار لغزشهای مکرر میشوند که فشار بیش از حد روی دیسکها، لیگامانها و مفاصل فاست ایجاد میکند و احتمال درد مکانیکی و حتی تخریب دیسک را افزایش میدهد.
سومین اثر، فعالسازی جبرانی عضلات سطحی است. در صورت اختلال عملکرد اینتراسپاینالیس، عضلاتی مانند Upper Trapezius، Erector Spinae و SCM بهطور جبرانی فعال میشوند که این موضوع باعث افزایش تنش عضلانی، محدودیت دامنه حرکت، کاهش راندمان حرکت و ایجاد سندروم درد مایوفاشیال میشود.
همچنین ضعف این عضله باعث اختلال در الگوهای حرکتی خودکار میشود. سیستم عصبی مرکزی نمیتواند موقعیت دقیق مهرهها را در طول حرکت تشخیص دهد و این امر منجر به حرکات ناهماهنگ، لگددار یا جبرانی در تنه و گردن میشود. در تمرینات اصلاحی مانند DNS، Pilates یا McGill، اینتراسپاینالیس نقش «قفل بینمهرهای» دارد و ضعف آن باعث کاهش کیفیت اجرای تمرین، فعال نشدن الگوهای حرکتی صحیح و باقی ماندن ورزشکار در مراحل ابتدایی تمرین میشود. در نهایت، ضعف این عضله میتواند در شرایط خاص مشکلات بیشتری ایجاد کند؛
در کودکان با FHP قوز گردنی تشدید میشود، در سالمندان تعادل کاهش یافته و ریسک سقوط افزایش مییابد و در ورزشکاران قدرتی استرس بینمهرهای افزایش یافته و احتمال آسیب به مفاصل فاست بالا میرود. این آسیبها نشان میدهند که اینتراسپاینالیس با وجود کوچک بودن، نقش حیاتی در ثبات بینمهرهای، کنترل پاسچر و هماهنگی حرکتی دارد و حفظ عملکرد صحیح آن برای سلامت ستون فقرات ضروری است.
نقش عضله اینتراسپاینالیس در کنترل پاسچرال
عضلات اینتراسپاینالیس مانند ستونهای میکروسکوپی بین زوائد خاری مهرهها قرار گرفتهاند و نقش مهمی در حفظ تقارن و تراز مهرهها نسبت به یکدیگر دارند، بهویژه در وضعیتهای ایستاده طولانی، نشستن مداوم، و حرکات ظریف گردنی. این عضلات برخلاف عضلات سطحی مسئول اصلاحات میکروسکوپی بین دو مهرهاند، که برای دقت در کنترل پاسچر گردنی و کمری ضروری است. دارای تراکم بسیار بالایی از گیرندههای حس عمقی (Proprioceptors) بهویژه Muscle spindles هستند و اطلاعات دقیقی درباره طول عضله، تغییرات کشش و موقعیت مهرهها نسبت به هم به مغز و نخاع ارسال میکنند.
این دادهها برای تنظیم پاسخهای حرکتی و حفظ ثبات دینامیک ضروری هستند، بهخصوص در محیطهای ناپایدار یا هنگام حرکات سر و تنه. در ورزشکارانی با پاسچر نادرست، عضلات سطحی بیشفعال و اینتراسپاینالیس دچار مهار عصبی میشوند که باعث Hyper-mobility Segmental و جابجاییهای ریز بین مهرهای میشود. تمرین دادن اینتراسپاینالیس به بازگرداندن ثبات موضعی و اصلاح پاسچر کمک میکند. همچنین اینتراسپاینالیس با عضلات عمقی دیگر مانند Multifidus، Rotatores، Semispinalis cervicis/capitis و Deep Cervical Flexors هماهنگ شده و به کنترل پیچش، لغزش بین مهرهای، تنظیم پاسچر ساژیتال گردن و ثبات مرکزی تنه کمک میکند.
فیزیولوژی عضله اینتراسپاینالیس
عضلات اینتراسپاینالیس غالباً از تارهای کندانقباض نوع I تشکیل شدهاند که مقاوم به خستگی هستند و برای حفظ وضعیت ایستا و ثبات بینمهرهای مناسباند. این نوع تار عضلانی باعث میشود که عضله بدون خستگی در تمام طول روز فعالیت داشته باشد و از نظر انرژی بهصرفه باشد.
تراکم بالای Muscle spindles و ارتباط مستقیم با شاخههای خلفی اعصاب نخاعی، آنها را به سنسورهای حرکتی دقیق تبدیل میکند که تغییرات ظریف موقعیت مهرهها را به CNS گزارش میدهند و باعث فعالسازی تطابقی سایر عضلات اطراف ستون فقرات میشوند. اینتراسپاینالیس همچنین بهصورت تونیک عمل کرده و فشار داخل دیسک، جابهجایی مهرهها و تغییرات شدید پوزیشن مهرهای را کنترل میکند.
پیامدهای ضعف عضله اینتراسپاینالیس
ضعف اینتراسپاینالیس باعث اختلال در حس عمقی بینمهرهای، کاهش دقت CNS در تشخیص موقعیت مهرهها و اختلال در فعالیت عضلات بزرگتر میشود. مهرهها در سطوح کوچک دچار لغزشهای مکرر شده و بار بیشازحد روی دیسک، لیگامان و مفاصل فاست افزایش مییابد که احتمال درد مکانیکی و تخریب دیسک را بالا میبرد.
ضعف عضله باعث فعالسازی جبرانی عضلات سطحی مانند Upper Trapezius، Erector Spinae و SCM شده و تنش و محدودیت دامنه حرکت ایجاد میکند. همچنین الگوهای حرکتی خودکار مختل شده و در تمرینات اصلاحی، کیفیت اجرای تمرین کاهش مییابد. در کودکان گیمر با FHP، این ضعف باعث تشدید قوز گردنی میشود و در افراد سالمند، ریسک سقوط افزایش مییابد.

بهترین تمرینات برای تقویت این عضله
تمرین ۱: Chin Nod روی سطح ناپایدار (برای ناحیه گردن)
وضعیت: درازکش به پشت، سر روی توپ کوچک یا حوله گرد
نحوه اجرا:
- بدون خمکردن گردن، فقط یک حرکت کوچک سر به پایین
- انگار میخواهید به آرامی “نه” بگویید
- همزمان بر تماس مهرههای گردنی با توپ تمرکز کنید
هدف: فعالسازی عضلات بینمهرهای گردن (Interspinales Cervicis) و تحریک گیرندههای حس عمقی
تمرین ۲: Segmental Cat-Cow (کت-کاو قطعهای)
وضعیت: چهار دست و پا روی زمین
نحوه اجرا:
- مهره به مهره، از لگن تا گردن خم شدن (Flexion)
- سپس مهره به مهره برگشت به Extension
- حرکت باید آهسته، کنترلشده و بخشبخش باشد
هدف: فعالسازی بینمهرهایها از C به L و اصلاح توالی حرکتی و تقویت حس وضعیتی
تمرین ۳: Prone Head Lift with Deep Neck Activation
وضعیت: دمر روی شکم، پیشانی روی حوله
نحوه اجرا:
- فعالسازی عضلات فلکسور عمقی گردن با (Chin Nod)
- سپس بهآرامی بلندکردن سر از روی زمین فقط ۲-۳ سانتیمتر
- حفظ وضعیت خنثی گردن
هدف: فعالسازی Interspinales در برابر جاذبه و هماهنگی با عضلات تثبیتکننده عمقی
تمرین ۴: Supine Segmental Pressure Feedback (بازخورد فشاری مهرهای)
ابزار: ۳ تا توپ کوچک یا نوار حسگر مثلاً Pressure Biofeedback یا حتی بادکنک کمباد
وضعیت: دراز به پشت، توپها زیر C6، T1 و L5
نحوه اجرا:
- بدون حرکت تنه، تلاش برای حفظ یا افزایش فشار توپها
- تمرکز روی کنترل هر توپ بهصورت مجزا
- بازخورد لمسی و حس فشار بسیار مهم است
هدف: تقویت فعالسازی موضعی Interspinales و تمرین تفکیکی برای کنترل سطوح مختلف مهرهای
تمرین ۵: Dynamic Quadruped Rockback + Segmental Cueing
وضعیت: چهار دست و پا (Quadruped)
نحوه اجرا:
- حرکت دادن لگن به عقب، بدون تغییر قوس کمری
- همزمان، تمرکز بر فعالسازی عضلات بین خاری مهرههای کمری
- میتوان با لمس آرام روی زوائد خاری، فعالسازی آن ناحیه را تقویت کرد (Cueing)
هدف: افزایش هماهنگی عصبی-عضلانی و افزایش آگاهی مفصلی و کنترل مهرهای
جمع بندی:
عضلات اینتراسپاینالیس عضلاتی کوچک بین زوائد خاری مهرهها هستند که ثبات بینمهرهای و کنترل ریزحرکات ستون فقرات را برعهده دارند. این عضلات با انقباض تونیک و مداوم، موقعیت دقیق مهرهها را حفظ کرده و بازخورد حس عمقی (Proprioception) به سیستم عصبی مرکزی میدهند. خونرسانی آنها از شریانهای نخاعی خلفی، بیندندهای و کمری و عصبدهی از شاخههای خلفی اعصاب نخاعی تأمین میشود.
عملکرد آنها موجب اکستنشن جزئی و اصلاح موقعیت مهرهها میشود و بیشتر نقش تنظیمکننده پاسچر و تثبیت فعال بین مهرهای را دارند. ضعف این عضلات باعث کاهش ثبات بینمهرهای، اختلال حس عمقی و فعالسازی جبرانی عضلات سطحی میشود. تمرینات اصلاحی مانند Chin Nod، Segmental Cat-Cow و Prone Head Lift به بهبود کنترل موضعی، هماهنگی عصبی-عضلانی و اصلاح پاسچر کمک میکنند و سلامت ستون فقرات را تضمین مینمایند. در صورت تمایل باقی مقالات در این حوزه را هم مطالعه بفرمایید.
منبع:
https://www.kenhub.com/en/library/anatomy/interspinales-muscles

تایید شده توسط دکتر علی حوصله
محتوای این مقاله صرفا برای آگاه سازی شما عزیزان است. قبل از هرگونه اقدام، جهت درمان از پزشک مشاوره بگیرید




