| محل قرارگیری | عمق ستون فقرات گردنی، بهصورت جفتی در هر سمت گردن، بین زوائد عرضی مهرههای C1 تا C7، تنها یک فضای بینمهرهای را پوشش میدهد. |
| سر ثابت | از زائده عرضی یک مهره آغاز میشود و به مهره بالاتر متصل میگردد؛ اتصال کوتاه و مستقیم باعث کنترل حرکات ریز جانبی و ثبات بینمهرهای میشود. |
| سر متحرک | به زائده عرضی مهره بالاتر متصل است؛ با سر ثابت و اتصال کوتاه، نقش مهمی در حس عمقی، جلوگیری از لغزش جانبی و اصلاح حرکات مهرهها دارد. |
| عملکرد | کنترل حرکات ریز بین مهرهای (micro-movements)، حفظ ثبات بینمهرهای، توزیع نیروهای وارده، ثبات دینامیک گردن و بازخورد حس عمقی (proprioception). |
| عصبرسانی | شاخههای خلفی اعصاب نخاعی گردنی (Posterior rami of cervical spinal nerves)، منتقلکننده هم سیگنال حرکتی و هم حس عمقی. |
| خونرسانی | شاخههایی از شریان مهرهای (Vertebral artery) و شریان صعودی گردنی (Ascending cervical artery)، و گاهی شریان گردنی عمقی (Deep cervical artery)؛ تأمین انرژی و فعالیت طولانی. |
فهرست محتوا
Toggleمقدمه
در عمق ستون فقرات گردنی، عضلات کوچکی وجود دارند که نقششان فراتر از تولید حرکت است و بیشتر به ثبات بینمهرهای و کنترل حرکات ریز گردن اختصاص دارد. یکی از این عضلات ظریف و حیاتی، Posterior Intertransversarii Colli است. این عضله کوچک، بین زوائد عرضی مهرههای گردنی (C1 تا C7) کشیده شده و مانند یک ژیروسکوپ بیولوژیکی عمل میکند؛
یعنی حرکات میلیمتری مهرهها را حس کرده و تصحیح میکند تا تعادل و ثبات ستون فقرات گردنی حفظ شود. با وجود اینکه در آناتومی کلاسیک کمتر به آن توجه شده، این عضله نقش کلیدی در حس عمقی، کنترل پاسچر و ثبات دینامیک گردنی دارد و ضعف آن میتواند به مشکلاتی مثل گردندرد مزمن، بیثباتی مهرهای و کاهش دقت حرکتی منجر شود. امید است که با خواندن این مقاله، بتوانید به پاسخهای خوبی برای پرسشهای خود برسید.با مقاله ی دکتر حوصله همراه ما باشید.
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی چیست؟
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی (Posterior Intertransversarii Colli) عضلهای کوچک و عمقی گردن است که بین زوائد عرضی مهرههای گردنی از C1 تا C7 کشیده شده است. این عضله نقش اصلی خود را در ثبات بینمهرهای، کنترل حرکات ریز گردن و حس عمقی (proprioception) ایفا میکند و برخلاف عضلات بزرگ، حرکت عمدهای تولید نمیکند.
محل اتصال آن از زائده عرضی یک مهره به زائده عرضی مهره بالاتر است، عصبدهی آن توسط شاخههای خلفی اعصاب نخاعی گردنی انجام میشود و خونرسانی آن از طریق شاخههایی از شریان مهرهای و شریان صعودی گردنی تأمین میشود. این عضله مانند یک ژیروسکوپ بیولوژیکی عمل کرده و با کنترل حرکات جانبی ریز و توزیع نیرو، از بیثباتی مهرهها و آسیبهای مکانیکی جلوگیری میکند.
محل قرارگیری عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی در عمق ستون فقرات گردنی قرار دارد و بهصورت جفتی در هر سمت گردن کشیده شده است. این عضله بین زوائد عرضی مهرههای گردنی از C1 تا C7 امتداد دارد و تنها یک فضای بینمهرهای را پوشش میدهد، یعنی هر فیبر عضلانی آن مستقیماً دو مهره مجاور را به هم متصل میکند.
به دلیل این محل قرارگیری عمقی و نزدیک بودن به محور مهرهها، عضله نقش حیاتی در ثبات بینمهرهای، جلوگیری از لغزش جانبی مهرهها و کنترل حرکات ریز و ظریف گردن دارد. این موقعیت همچنین باعث میشود که عضله به عنوان یک حسکننده دینامیک موقعیت مهرهها (proprioceptive sensor) عمل کند و با بازخورد دقیق عصبی، حرکات بزرگتر گردن و پاسچر سر را تنظیم و تثبیت نماید.
مشاوره و ارزیابی رایگان
برای اینکه بتونیم بهتر باهم در ارتباط باشیم شماره تماست رو وارد کن.
بررسی سر ثابت عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
سرثابت این عضله از زائده عرضی یک مهره گردنی آغاز میشود و فیبرهای آن به زائده عرضی مهره بالاتر متصل میگردند. به عبارت دیگر، هر فیبر عضلانی فقط یک فضای بینمهرهای را پوشش میدهد و بین دو مهره مجاور قرار میگیرد.
این اتصال کوتاه و مستقیم باعث میشود عضله بتواند حرکات ریز جانبی و micro-movements بین مهرهها را به دقت کنترل کند و نقش مهمی در ثبات دینامیک گردن، توزیع نیرو و بازخورد حس عمقی (proprioception) ایفا نماید. به دلیل محل سرثابت نزدیک به محور مهرهها، عضله قادر است تغییرات جزئی در موقعیت مهرهها را شناسایی کرده و تصحیحهای سریع برای حفظ تعادل و پاسچر گردنی انجام دهد، بدون اینکه حرکت بزرگ یا قدرتی قابل توجه تولید کند.
بررسی سر متحرک عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
سر متحرک این عضله به زائده عرضی مهره بالاتر متصل میشود. یعنی فیبرهای عضله از زائده عرضی یک مهره شروع شده و به زائده عرضی مهره بالایی امتداد مییابند، بهطوری که هر فیبر تنها یک فضای بینمهرهای را پوشش میدهد. این اتصال کوتاه و مستقیم باعث میشود عضله بتواند حرکات ریز جانبی بین مهرههای گردنی را کنترل کند و از لغزش جانبی مهرهها و بیثباتی بینمهرهای جلوگیری نماید.
به دلیل محل سر متحرک و سرثابت نزدیک به محور مهرهها، عضله نقش مهمی در حس عمقی (proprioception) و ثبات دینامیک گردن دارد و بهعنوان یک حسکننده دقیق موقعیت مهرهها عمل میکند. این ویژگی باعث میشود که عضله، بدون تولید حرکت بزرگ، حرکات ظریف و اصلاحی لازم برای حفظ پاسچر و هماهنگی مهرهها را انجام دهد.

سیستم عصبرسانی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
این عضله توسط شاخههای خلفی (Posterior rami) اعصاب نخاعی گردنی عصبدهی میشود. این ارتباط عصبی باعث میشود عضله بتواند هم سیگنال حرکتی دریافت کند و هم اطلاعات حس عمقی (proprioception) مربوط به موقعیت مهرهها را به سیستم عصبی مرکزی منتقل نماید. به همین دلیل، این عضله نه تنها در کنترل حرکات ریز بینمهرهای و ثبات دینامیک گردن نقش دارد، بلکه بخشی از سیستم بازخورد عصبی–عضلانی است که پاسچر سر و گردن و هماهنگی حرکات را تنظیم میکند.
سیستم خونرسانی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی خون خود را از طریق شاخههایی از شریان مهرهای (Vertebral artery) و شریان صعودی گردنی (Ascending cervical artery) که شاخهای از Thyrocervical trunk است، دریافت میکند. علاوه بر این، در برخی افراد شریان گردنی عمقی (Deep cervical artery) نیز به تغذیه این عضله کمک میکند. این تأمین خونرسانی گسترده و چندمنبعی باعث میشود عضله بتواند فعالیت طولانی و مداوم خود را بدون خستگی انجام دهد، حتی زمانی که حرکات ظریف و ریز بین مهرهای و کنترل پاسچر سر در جریان است.
به دلیل این جریان خون مناسب، عضله میتواند بازخورد حس عمقی (proprioception) و ثبات بینمهرهای را به شکل مؤثر حفظ کند و نقش حیاتی خود را در کنترل دینامیک گردن، جلوگیری از لغزش مهرهها و توزیع نیروهای جانبی ایفا نماید. این ویژگی متابولیک، عضله را به یک واحد پایدار عصبی–عضلانی برای کارکرد طولانی در طول روز تبدیل میکند.
عملکرد عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی از نظر آناتومی
این عضله جزو عضلات بینزائدی خلفی گردن است و برخلاف عضلات سطحی، حرکت عمده تولید نمیکند. نقش اصلی آن کنترل حرکات ریز بین مهرهای (micro-movements) و حفظ ثبات بینمهرهای است. وقتی عضله در یک سمت منقبض شود (انقباض یکطرفه)، باعث خم شدن جانبی بسیار ملایم مهرهها به همان سمت میشود. در صورت انقباض دوطرفه، عضله بهطور مستقیم حرکت اکستنشن ایجاد نمیکند، اما به افزایش ثبات مهرهای در صفحه جانبی و جلوگیری از حرکات ناخواسته کمک میکند.
به دلیل اتصال کوتاه بین زوائد عرضی مهرهها، عضله نقش مهمی در توزیع نیروهای وارده به مهرهها (Segmental Load Sharing) و جلوگیری از لغزش جانبی مهرهها (Lateral Glide) دارد. همچنین، به دلیل تراکم بالای گیرندههای حس عمقی (muscle spindles)، اطلاعات دقیق موقعیت مهرهها را به سیستم عصبی مرکزی منتقل میکند و در اصلاح لحظهای وضعیت سر و گردن و حفظ پاسچر ایستا نقش حیاتی دارد. در مجموع، عملکرد این عضله ترکیبی از ثبات، حس عمقی و کنترل حرکات ظریف بین مهرهای است و عضلات سطحی را برای تولید حرکت بزرگ، ایمن و هماهنگ میکند.
عملکرد عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی از نظر بیومکانیک
این عضله در نزدیکی محور چرخش جانبی مهرههای گردنی قرار دارد و به دلیل اتصال کوتاه بین زوائد عرضی مهرهها، نیروی گشتاوری کمی تولید میکند اما کنترل بسیار دقیقی روی حرکات جانبی ریز (micro-lateral movements) بین دو مهره دارد. این ویژگی باعث میشود عضله بهعنوان اولین مانع بیومکانیکی در برابر لغزش جانبی (lateral glide) یا نیروهای برشی (shear forces) عمل کند.
در حین حرکات جانبی سر، پاسچرهای ایستاده با سر به جلو (FHP) یا حتی حرکات چشم بدون حرکت سر، این عضله از لغزش جانبی مهرهها جلوگیری کرده و فشار ضربهای وارد بر دیسک بینمهرهای را کاهش میدهد. همچنین، با همکاری عضلات دیگری مانند Multifidus Cervicis و Longus Colli، نقش توزیعکننده نیرو (load redistributor) و ضربهگیر جانبی (force dampener) را ایفا میکند.
به دلیل واکنشپذیری عصبی بالا و تراکم گیرندههای حس عمقی، عضله قادر است تغییرات کوچک زاویهای مهرهها را شناسایی کرده و به سیستم عصبی مرکزی منتقل کند، سپس باعث اصلاح بیومکانیکی عضلات بزرگتر مانند Trapezius، Splenius capitis و SCM میشود. در نتیجه، این عضله نقش حیاتی در ثبات دینامیک گردن، جلوگیری از حرکات اضافی و حفظ هماهنگی پاسچرال دارد.
کنزیولوژی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
این عضله جزو عضلات بینزائدی خلفی گردن است و برخلاف عضلات سطحی، حرکت عمده تولید نمیکند؛ بلکه وظیفه اصلی آن تنظیم و کنترل حرکات ریز بین مهرههای گردنی (micro-movements) است. در انقباض یکطرفه (unilateral contraction)، عضله باعث خم شدن جانبی بسیار ملایم مهرهها به همان سمت میشود، در حالی که در انقباض دوطرفه (bilateral contraction)، بهطور مستقیم اکستنشن ایجاد نمیکند اما ثبات مهرهای در صفحه جانبی را افزایش داده و حرکات ناخواسته را محدود میکند.
به دلیل اتصال کوتاه بین زوائد عرضی مهرهها، عضله نقش مهمی در توزیع نیروهای وارده به مهرهها (segmental load sharing) و جلوگیری از لغزش جانبی مهرهها (lateral glide) دارد. همچنین، این عضله به دلیل تراکم بالای گیرندههای حس عمقی (muscle spindles) اطلاعات دقیق موقعیت مهرهها را به سیستم عصبی مرکزی منتقل میکند و در اصلاح لحظهای وضعیت سر و گردن و حفظ پاسچر ایستا نقش حیاتی دارد.
این عضله با عضلات دیگر از جمله Anterior Intertransversarii Colli، Multifidus Cervicis، Semispinalis Cervicis و Deep Cervical Flexors همکاری سینرژیک دارد و در حرکات چشمی و تمرینات پاسچر ایستا نیز فعال میشود. در مجموع، عملکرد کنزیولوژیک آن ترکیبی از ثبات بینمهرهای، کنترل حرکات ظریف و بازخورد حس عمقی است.
آسیبهای عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
- اختلال در حس عمقی گردنی (Cervical Proprioceptive Dysfunction):
این عضله به دلیل تراکم بالای Muscle spindles، اطلاعات دقیق موقعیت مهرهها را به سیستم عصبی مرکزی منتقل میکند. ضعف یا مهار آن باعث میشود CNS نتواند موقعیت مهرهها را بهدرستی تشخیص دهد و فرد دچار ناپایداری، حرکات نامنظم سر یا سرگیجههای گردنی منشاء (Cervicogenic dizziness) شود.
- کاهش ثبات بینمهرهای جانبی:
عضله مانع از لغزش جانبی مهرهها (Lateral Glide) میشود. ضعف آن موجب ناپایداری مهرهها و افزایش فشار روی دیسک گردنی میشود که زمینهساز دژنراسیون دیسک و دردهای مکانیکی گردن است.
- جبران بیشفعال عضلات سطحی:
در غیاب فعالیت این عضله، بدن برای جبران از عضلات سطحی استفاده میکند که باعث افزایش تنش گردن، کاهش دامنه حرکت جانبی و اختلال در چرخش سر میشود. عضلاتی که ممکن است بیشفعال شوند شامل Upper Trapezius، Levator Scapulae و SCM هستند.
- اختلال در الگوی حرکتی طبیعی (Motor Control Dysfunction):
ضعف این عضله باعث حرکات jerky یا لگددار سر و گردن و کاهش کیفیت تمرینات کنترل پاسچرال میشود و اجرای صحیح تمرینات DNS، Pilates یا تمرینات چشم–گردن مختل میگردد.
- افزایش ریسک آسیبهای میکروتروماتیک:
در وضعیتهایی مانند استفاده مداوم از موبایل (Tech neck)، نشستن طولانی یا حرکات سریع گردن در ورزشکاران، ضعف عضله باعث استرس و بیثباتی مهرهها شده و یکی از دلایل اصلی درد مزمن گردنی میشود.
- کاهش عملکرد در تمرینات اصلاحی سطح بالا:
در تمرینات تخصصی که نیاز به ثبات segmental دارند، ضعف این عضله باعث کاهش دقت کنترل مهرهای، توقف پیشرفت تمرینی و اختلال در اصلاح پاسچر میشود.
نوع تارهای عضلانی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
تارهای عضلانی Posterior Intertransversarii Colli عمدتاً از نوع I یا تارهای کندانقباض (Slow-twitch fibers) هستند. این تارها ویژگیهایی مانند مقاومت بالا در برابر خستگی، فعالیت پایدار و مناسب بودن برای حفظ پاسچر (وضعیت بدن) دارند. به دلیل همین ویژگی، عضله میتواند برای مدت طولانی فعال بماند بدون اینکه دچار خستگی زودهنگام شود. بنابراین، از نظر فیزیولوژیکی این عضله برای کنترل و ثبات مداوم بین مهرههای گردنی طراحی شده است، نه برای تولید حرکات بزرگ یا سریع.
تراکم گیرندههای حس عمقی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی یکی از عضلاتی است که بیشترین تراکم گیرندههای حس عمقی (Muscle spindles) را در بدن دارد. این گیرندهها تغییرات طول و کشش عضله را بهصورت لحظهای حس کرده و اطلاعات را به دستگاه عصبی مرکزی (CNS) منتقل میکنند. همین ویژگی باعث میشود این عضله نقش بسیار مهمی در ثبات بینمهرهای و کنترل وضعیت (پوسچرال کنترل) گردن داشته باشد. جالب است بدانیم که تراکم گیرندههای حس عمقی در این عضله آنقدر زیاد است که حتی با عضلات چشم مقایسهپذیر است، چون هر دو گروه وظیفه کنترل دقیق حرکات ظریف را بر عهده دارند.
واکنشپذیری عصبی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی دارای واکنشپذیری عصبی بسیار بالا است، زیرا مستقیماً توسط شاخههای خلفی اعصاب نخاعی گردنی (Posterior rami of cervical spinal nerves) عصبدهی میشود. این ویژگی باعث میشود عضله بتواند نسبت به هرگونه تغییر مکانیکی یا حرکتی بین مهرهها بهسرعت واکنش نشان دهد. در واقع، این عضله بخشی از سیستم کنترل پاسچرال بازتابی (Reflexive Postural Control System) بدن است. بههمین دلیل، در تمرینات تخصصی مانند DNS (Dynamic Neuromuscular Stabilization) یا تمرینات چشمی–گردنی، این عضله بهصورت فعال درگیر میشود تا هماهنگی بین حرکات چشم، سر و مهرههای گردنی را بهبود دهد.
ویژگیهای متابولیکی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
از نظر ویژگیهای متابولیکی، عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی دارای ساختاری است که آن را برای فعالیتهای مداوم و طولانیمدت مناسب میسازد. این عضله عمدتاً از مسیر انرژی هوازی (oxidative metabolism) استفاده میکند و دارای تراکم بالای میتوکندری است.
همچنین، جریان خون موضعی زیادی دارد تا بتواند در فعالیتهای ایستا و پایدار، اکسیژن و مواد غذایی مورد نیاز خود را بهطور پیوسته دریافت کند. بهدلیل این خصوصیات، عضله بهصورت پایدار و کمخستگی عمل میکند و در حفظ ثبات بینمهرهای گردن نقش حیاتی دارد. در واقع، میتوان گفت از نظر متابولیکی، این عضله بیشتر یک واحد عصبی–عضلانی استقامتی و کنترلکننده است تا یک عضله مولد قدرت.
نقش در تنظیم تون پایه گردن عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی نقش مهمی در تنظیم تون پایه گردن (Baseline Cervical Tone) دارد. این عضله بهصورت مداوم در حال فعالیت است و نوعی فعالیت تونیک پاسچرال (Postural Tonic Activity) را حفظ میکند؛ یعنی حتی در حالت استراحت یا ایستایی، مقداری انقباض پایه در آن وجود دارد تا تعادل و هماهنگی بین مهرههای گردنی حفظ شود.
وقتی این عضله ضعیف یا مهار عصبی شود، تنظیم طبیعی بین عضلات عمقی و سطحی گردن بههم میریزد. در نتیجه، حرکات سر و گردن ناهماهنگ یا جبرانی میشوند و عضلات سطحی (مثل ترپزیوس یا لواتور اسکاپولا) بیشفعال میگردند. به همین دلیل در برنامههای بازآموزی حرکتی و تمرینات اصلاحی گردن، یکی از اولین عضلاتی که باید فعال و بازآموزی شود، همین عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی است.
مشارکت در پاسخ به محرکات ظریف محیطی عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی هنگام حرکت چشم، تغییر جهت صدا یا تغییرات پاسچر سر، بهسرعت واکنش نشان میدهد. این عضله همانند یک فیلتر بیولوژیک حرکتی عمل میکند که از انتشار خطاهای حرکتی در سراسر ستون فقرات جلوگیری کرده و به پایداری و هماهنگی دقیق حرکات گردن کمک میکند.
فعالیت عضله در حرکات چشمی و پاسچر ایستا عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
مطالعات (Jull et al., 2008) نشان دادهاند که عضلات بینزائدی گردنی هنگام حرکات چشم و تعقیب بینایی (Oculomotor Tasks) فعال میشوند. بهویژه زمانی که سر ثابت است ولی چشمها حرکت میکنند، عضلاتی مانند Posterior Intertransversarii Colli برای ثبات مهرهای ظریف وارد عمل میشوند.
تمرینات تخصصی برای تقویت عضله پُستِریور اینترترانسوِرساری کولی
۱. Chin Nod با تمرکز جانبی (Segmental Lateral Pressure Cue):
- وضعیت: درازکش به پشت، زیر زوائد عرضی گردن مثلاً C3–C4 یک توپ کوچک قرار گیرد.
- نحوه اجرا: ابتدا Chin Nod انجام دهید، سپس با فشار ظریف سر به سمت جانبی مقابل توپ، عضله بین زوائد را درگیر کنید. توپ نباید جابهجا شود.
- هدف: فعالسازی ایزولهی عضلات بینزائدی در صفحه فرونتال.
۲. Segmental Lateral Gliding on Wall (لغزش جانبی مهرهای با تکیهگاه دیواری):
- وضعیت: نشسته یا ایستاده، پشت سر و پشت شانه به دیوار.
- نحوه اجرا: تلاش برای حرکت بسیار خفیف مهرههای گردنی به یک سمت (مثلاً راست) بدون چرخش سر، دیوار بهعنوان بازخورد استفاده شود، انگشت درمانگر میتواند روی transverse processها فشار نرم وارد کند.
- هدف: تقویت کنترل جانبی مهرهها در فاز ایستا.
۳. Dynamic Eye-Head Dissociation with Tactile Cue:
- وضعیت: ایستاده یا نشسته، سر در موقعیت خنثی.
- نحوه اجرا: سر ثابت، چشمها به چپ و راست حرکت کنند، درمانگر فشار بسیار ملایم روی زوائد عرضی مهرهها وارد کند.
- هدف: درگیرسازی عضلات حسگر وضعیتی، از جمله Intertransversarii Posterior.
۴. Side-Lying Pressure Hold with Cervical Alignment:
- وضعیت: به پهلو دراز کشیده، یک رول یا پد نرم بین گردن و زمین.
- نحوه اجرا: حفظ فشار جانبی گردن به رول، بدون حرکت سر، توجه به هماهنگی بین Deep Cervical Flexors و Intertransversarii، نگه داشتن فشار ۱۰ تا ۱۵ ثانیه، ۵ تکرار.
- هدف: تقویت ثبات بین زوائد عرضی و درگیرسازی ایزوله با بازخورد لمسی.
۵. Modified Quadruped Lateral Neck Stability:
- وضعیت: چهار دست و پا.
- نحوه اجرا: حفظ موقعیت سر و گردن در حالت خنثی، درمانگر فشار بسیار نرم از طرفین سر وارد کند، ورزشکار تلاش کند گردن را در برابر فشار جانبی تثبیت کند بدون چرخش یا خم شدن.
- هدف: تقویت واکنشهای جانبی و حسعمقی عضلات عمقی گردنی.
جمع بندی:
عضله Posterior Intertransversarii Colli عضلهای کوچک و عمقی در گردن است که بین زوائد عرضی مهرههای C1 تا C7 قرار گرفته و نقش اصلی آن ثبات بینمهرهای، کنترل حرکات ریز (micro-movements) و حس عمقی (proprioception) است. این عضله با اتصال کوتاه بین مهرهها و تراکم بالای گیرندههای حس عمقی، تغییرات موقعیت مهرهها را شناسایی کرده و به سیستم عصبی مرکزی بازخورد میدهد. خونرسانی آن از شریان مهرهای و شریان صعودی گردنی انجام میشود و تارهای عضلانی آن کندانقباض (Type I) و مقاوم در برابر خستگی هستند.
ضعف این عضله باعث بیثباتی مهرهای، کاهش دقت حرکتی، جبران بیشفعال عضلات سطحی و افزایش ریسک آسیبهای گردنی میشود. فعالیت آن در حرکات چشمی و پاسچر ایستا حیاتی است و تمرینات تخصصی مانند Chin Nod، لغزش جانبی روی دیوار و حرکات چشم-گردن به بازآموزی کنترل عصبی–عضلانی و تقویت این عضله کمک میکنند. در صورت تمایل باقی مقالات در این حوزه را هم مطالعه بفرمایید.
منبع:
https://www.kenhub.com/en/library/anatomy/posterior-cervical-intertransversarii-muscles

تایید شده توسط دکتر علی حوصله
محتوای این مقاله صرفا برای آگاه سازی شما عزیزان است. قبل از هرگونه اقدام، جهت درمان از پزشک مشاوره بگیرید




